نویسنده: کریگ مازن
کارگردان: یوهان رنک
محصول شبکهٔ HBO سال ۲۰۱۹
آرام روانشاد – ایران
این روزها و بهدنبال سقوط فاجعهبار هواپیمای مسافربری شرکت هواپیمایی اوکراین در تهران با دو موشک پدافند هوایی نزدیک فرودگاه و انکار دلیل حادثه در چند روز اول، در شبکههای اجتماعی دیالوگهایی از مینی سریال پرطرفدار چرنوبیل توسط کاربران به اشتراک گذاشته میشد و حتی هنوز هم با گذشت زمان نسبتاً زیادی از پذیرش مسئولیت سرنگونی هواپیما توسط سپاه پاسداران، این کار ادامه دارد. بههمین دلیل شاید بد نباشد در این شماره مروری داشته باشیم بر این مینی سریال.
انفجار در نیروگاه اتمی چرنوبیل بدترین فاجعهٔ اتمی تاریخ و در کنار حادثهٔ نیروگاه اتمی فوکوشیما، یکی از دو فاجعهٔ انرژی اتمی تاریخ با مقیاس ۷ (نهایت شدت) در مقیاس بینالمللی حوادث هستهای در جهان است. پیش از بررسی مینی سریال درخشان «چرنوبیل» محصول شبکهٔ HBO، مرور کوتاهی خواهیم داشت بر داستان واقعی نیروگاه اتمی چرنوبیل که اثرات شومش هنوز باقی است.
در سال ۱۹۸۶ در زمان آزمایش ایمنی شبیهسازی قطع برق روی رآکتور شمارهٔ ۴ این نیروگاه، خطای انسانی منجر به انفجار و آتشسوزی در این رآکتور شد که بهواسطهٔ آن، مواد رادیواکتیو در ابعاد بسیار وسیعی در اوکراین و اروپا منتشر شد و فجایعی انسانی در ابعادی گسترده و وحشتناک بر جای گذاشت. بنا بهگزارش سازمان صلح سبز ۹۰٬۰۰۰ نفر در جریان این حادثه کشته شدند.
بهجز کشتهشدگان در اثر این حادثه، عدهٔ زیاد دیگری با مشکلات آثار مواد رادیواکتیو روی بدنشان دست و پنجه نرم کردند. در سال اول بروز این حادثه، اتحاد جماهیر شوروی تصمیم گرفت برای حل مشکلات بهوجودآمده، ۲۴۰٬۰۰۰ را برای پاکسازی به آن منطقه بفرستد و در سالهای بعد این تعداد به ۶۰۰٬۰۰۰ نفر رسید. طی ۲۵ سال گذشته از هر ۱۰ نفری که در منطقهٔ چرنوبیل حضور داشته و وظیفهٔ پاکسازی را برعهده داشتهاند، نزدیک به چهار نفر به بیماریهای کشنده مانند سرطان مبتلا شدهاند و بیش از ۶۰ هزار نفر از آنها نیز درگذشتهاند.
شبکهٔ HBO حادثهٔ چرنوبیل را در قالب مینی سریالی توسط کریگ مازین ساخته است. وقتی اقتباس از یک حادثهٔ تاریخی باشد، کار دشوار میشود و اگر آن حادثه نظامی و سیاسی باشد، کار دشوارتر. خاص اینکه زمان زیادی هم از وقوع این حادثه نمیگذرد و قرنها پیش اتفاق نیافتاده است. بازماندههای بسیاری از آن حادثه هنوز زندهاند و قطعاً این مسئله کار را برای سازندگان سخت میکند. اما از همان سکانسهای آغازین کریگ مازین آب پاکی را روی دستمان میریزد و ما میفهمیم با یک اثر درخشان طرفایم. یعنی اگر مثل من اینکاره باشید، بلافاصله از همان آغاز میفهمید که قرار است کاری متفاوت و خوب ببینید. سریال چرنوبیل از همان دقایق اولیه با صحنهٔ خودکشی والری لگاسف، شیمیدان و فیزیکدان روسی که در جریان تحقیقات دلیل این حادثه و همچنین برگزاری دادگاه خاطیان نقشی برجسته داشت، بهطور تکاندهندهای آغاز میشود و نشان از وقوع یک فاجعه دارد. سکانسهای آغازین ضربان قلب را بالا میبرد و حتی تماشاچیای هم که چیزی از حادثهٔ چرنوبیل نداند، میفهمد که فاجعهای در شرف وقوع است. این مقدمهٔ کوتاه با غافلگیریای به پایان میرسد و تماشاگر به گذشته باز میگردد. یعنی زمانیکه نیروگاه اتمی چرنوبیل دچار مشکلاتی شده و دانشمندانی در داخل نیروگاه در حال تلاش برای مهار بحراناند، اما دانشمند ارشد و مسئول ابداً اعتقادی به انفجار نیروگاه ندارد و سرسختانه سر موضع خویش پافشاری میکند. اینجا همان جایی است که اولین کلید برای کشف ماجرا به مخاطب داده میشود. اینکه انفجار چرنوبیل نه بهدلایل طبیعی بلکه بر اساس اشتباهات انسانی و محاسباتی رخ داده است.
اما فراتر از بحث مستندگرایی، همهچیز در این سریال درست و بهجا قرار گرفته است و این نشان از وجود یک تیم حرفهای و کارکشته میدهد. مشخص است که تحقیقات جامعی در این زمینه صورت گرفته است، هرچند انتقاداتی هم به تطابق سریال با واقعیت و توالی رخدادها از سوی برخی منتقدان و متخصصان انجام گرفته است، ولی باز هم کار بهقدری حرفهای است که فضا را برای ما بسیار ملموس میکند و فضاسازی بهقدری باورپذیر است که گویی سوار ماشین زمان شده و از دل قاب تلویزیون به آنجا سفر کردهایم. هرچند این سریال بهگفتهٔ سازندگانش با اندکی تغییرات بهنسبت وقایع تاریخی ساخته شده است، بهعنوان مثال شخصیت یولانا خومیوک، دانشمند انرژی اتمی در این سریال، که شخصیتی محوری و اصلی دارد، واقعی نیست و بنا به گفتهٔ بازیگر این نقش، نمادی است از دانشمندانی که شجاعانه خودشان را در معرض خطر قرار دادند تا مشکلات مربوط به این فاجعه را حل کنند.
در این سریال توجه به نور و رنگ با دقت فراوان انجام شده و جزئیات بسیاری در آن رعایت شده است. مانند اغلب فیلمها و سریالهایی که داستان آن بهنوعی به اتحاد جماهیر شوروی و فضای سرد و سیاه آن دوران مربوط میشود، سازندگان چرنوبیل هم از رنگهای روشن در سریال استفاده نکردهاند و حتی زمانی که داستان در روز سپری میشود، ما شاهد فضایی سرد و بیروح هستیم که قطعاً از فضایی که بحران چرنوبیل در آن شکل گرفت بهوجود آمده است. توجه به جزئیات نورپردازی و رنگ محیط باعث میشود تا مخاطب به دل داستان کشیده شود و عمق تلخی را حس کند.
جزئیات طراحی صحنه با وسواسی باورنکردنی ساخته شده است. در «چرنوبیل» یکی از دقیقترین طراحیهای صحنه و لباس را شاهدیم و منطقهٔ چرنوبیل با جزئیات کامل به مخاطب عرضه میشود. در کنار تمام اینها فیلمنامهٔ درخشان، کارگردانی تحسینبرانگیز، موسیقی منطبق با فضا و بازیهای فوقالعاده را نیز باید اضافه کرد.
در این سریال بهخوبی به نقش دولتمردان در دامن زدن به فاجعهٔ اتمی چرنوبیل نیز پرداخته شده است. دولتمردانی فاسد که از حداقل اطلاعات ممکن دربارهٔ فاجعه برخوردارند، اما حاضرند هر عامل انسانیای را از میان بردارند تا خبر انفجار فاجعهبار نیروگاه چرنوبیل به گوش خارجیها و مخصوصاً آمریکاییها نرسد. این سریال در شبکههای اجتماعی با واکنش عموماً مثبت مخاطبان مواجه شده است که نشان از موفقیت این سریال دارد. بسیاری از اوکراینیهایی که در سالهای وقوع فاجعه در این کشور حضور داشتهاند، در شبکههای اجتماعی گفتهاند که تصویر ارائهشده از این سریال واقعیتر از هر سریال یا فیلم دیگری است که تابهحال ساخته شده است. مخلص کلام اینکه چرنوبیل را ببینید و از تماشای این مینی سریال درخشان لذت ببرید و تشابهات آن را با حادثهٔ سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراینی در ایران دریابید.
تیزر این سریال را در اینجا تماشا کنید:
این سریال هنوز بهصورت DVD عرضه نشده است و بههمین دلیل هنوز در کتابخانههای مترو ونکوور در دسترس نیست. اگر روی اشتراک تلویزیون خانگیتان شبکهٔ HBO را دارید، میتوانید آن را تماشا کنید و اگر ندارید، میتوانید با عضو شدن در سرویس Crave آن را ببینید.
این مطلب توسط آرام روانشاد، نویسنده، روزنامه نگار و مدیر کانال سینمایی اوتوپیا نوشته شده است. این کانال به معرفی و نقد آثار برتر سینمای جهان میپردازد. همچنین در کنار سینما مطالبی در حوزهٔ فلسفه و ادبیات هم با مخاطب به اشتراک میگذارد. با پیوستن (Join) به این کانال به یک نشریهٔ سینمایی، هنری آنلاین در سطح بالا دسترسی پیدا خواهید کرد.